به گزارش مشرق، میگویند شخصیت انسان در کودکی شکل میگیرد، زمانی که انسان آموزشهای زندگی را از خانواده و بعد از آن در دوران مدرسه میآموزد. در این دوران است که اخلاقیات، منش و مهارتهای زندگی آموخته و در انسان نهادینه میشود. کودک از سنین پایین حفظ و مراقبت از خود، دیگران و محیط زیست را میآموزد. در این دوران است که یاد میگیرد که چگونه از سلامت خود و اطرافیانش مراقبت کند. تغذیه سالم و تحرک کافی داشته باشد. خلاق و انعطاف پذیر و مهربان باشد. دیگران را دوست بدارد و به حقوق مردم احترام بگذارد و در یک کلام چگونه زندگی کند.
بعد از سالهای طلایی کودکی و از زمانی که بچهها به مدرسه میروند،. دانش آموزان حدود یک چهارم زمان روزانه خود را در مدرسه سپری میکنند. جایی که طبق یک سنت دیرینه در ایران محل درس خواندن، حفظ کردن و امتحان دادن است و اغلب جایی برای آموزش زندگی و مهارتهای زندگی سالم که میتواند آینده شغلی، عاطفی، جسمی و روانی افراد را شکل دهد، وجود ندارد.
«دکتر ابراهیم سحرخیز» کارشناس آموزش و پرورش و معاون اسبق این وزارتخانه گفت: نمیتوان گفت در متون کتب درسی دانش آموزان مباحث سلامت و محیط زیست وجود ندارد، اما مهم این است که این مباحث به تغییر رفتار و باور منجر شود اما شوربختانه حتی بعد از تغییر کتب درسی تغییر رفتار و عمل به اصول بهداشتی و احترام به محیط زیست را در دانش آموزان نمیبینیم.
همچنان سایه امتحان و کنکور و حفظ کردن متون برای قبول شدن در امتحان در مدارس ایران سنگین است. تقریبا همه دروس مدارس فقط کاربرد شب امتحانی دارد. اگر آموزههای مدارس در همه زمینهها به تغییر باور و رفتار دانش آموزان منجر میشد باید نتایج آن را در جامعه میدیدیم در حالی که این طور نیست.
آموزشهای شب امتحانی
کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: وقتی مدارس همچنان نمره محور هستند و حتی در مدارس ابتدایی هم که به ظاهر نمره حذف شده ولی باز هم ارزشیابیها بر مبنای حفظ کردن شب امتحان است نمیتوان از این نوع مدارس انتظار آموزش مهارت زندگی داشت. خصوص که از متوسطه اول سایه کنکور و تست زدن همه ابعاد آموزشی و پرورشی مدارس را در بر میگیرد.
آموزش بهداشت، محیط زیست و مهارتهای زندگی در مدارس ایران بسیار سطحی است و هیچ ارتباطی بین آنچه در مدرسه به دانش آموزان یاد میدهند با آنچه در جامعه انتظار است وجود ندارد
وی گفت: آموزشی منجر به تغییر رفتار میشود که به صورت عملی و با مشارکت خود دانش آموزان و والدین آنها باشد. اگر هدف تغییر رفتار و یادگیری مهارت زندگی باشد و معلمان مدارس هم دل و زبانشان یکی باشد، این اتفاق میافتد در غیر این صورت هر چقدر هم در کتب درسی درباره بهداشت و محیط زیست مطلب اضافه کنیم فایدهای ندارد.
دکتر سحرخیز افزود: برخی مباحث بهداشتی از جمله بهداشت جسمی یا حتی روانی ممکن است در کتب مدارس وجود داشته باشد در خیلی مباحث مثل آموزش بهداشت جنسی و بلوغ البته خلاءهای جدی وجود دارد و به علت فرهنگ و حجب و حیا یا به دلایل دیگر این مباحث از دانش آموزان کتمان شده است.
وی ادامه داد: با وجود کم و کاستیهایی که در ارائه آموزشهای بهداشت و محیط زیست و مهارتهای زندگی در مدارس وجود دارد اما مساله این است که در حوزه آموزش مهارتهای زندگی چرخ مدارس میلنگد.در تمام سطوح آموزش بهترین وقتهای آموزشی به ریاضی و علوم تجربی اختصاص دارد و وقتهایی که از نظر آموزشی بازخوردی ندارد به مباحث پرورشی یا مهارتهای زندگی اختصاص پیدا میکند.
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش گفت: اولویتهای آموزشی و پرورشی مدارس در ایران به درستی تعریف نشده است. خیلی از مباحث مهم زندگی که باید متن باشد به حاشیه رفته است و خیلی مباحثی که باید در حاشیه باشد به صورت متن و اساس کار مدارس درآمده است.
وی افزود: برای بهداشت چه جسمی و چه روانی باید در مدارس مربی بهداشت داشته باشیم و به طور مثال به ازای هر ۳۶ دانش آموز یک مربی یا مراقب بهداشت وجود داشته باشد. در مدارس باید مشاور تربیتی و تحصیلی باشد تا دانش آموزان مباحث و مشکلات جسمی و روانی خود را با او مطرح کنند. باید در مدارس معاون پرورشی باشد اما در اکثر مدارس این افراد یا وجود ندارد یا به تعداد کافی نیست و از این نظر بین مدارس برخوردار و غیر برخوردار تفاوت فاحشی وجود دارد که به نوعی مصداق بی عدالتی است.
دکتر سحرخیز ادامه داد: مشاور باید در تمام سالهای تحصیل در کنار دانش آموزان باشد. ممکن است دانش آموز در معرض خطر و مشکلات جدی باشد. باید کسی در مدرسه امین بچهها باشد. دانش آموزان به او اعتماد داشته باشند و مسائل و مشکلاتشان را با او در میان بگذارند.
کارشناس آموزش و پرورش گفت: وقتی در مدارس مشاور و مربی یا مراقب بهداشت بر اساس تعداد دانش آموزان وجود داشته باشد. باید برای آنها برنامه هم طراحی شود اما این نیروها و چنین برنامهای در اغلب مدارس کشور وجود ندارد.
وی افزود: کار مدرسه این نیست که ریاضیدان و زیست شناس تربیت کند. کار مدرسه آموزش عمومی است و باید اولویت مدارس در تمام سطوح تحصیلی، آموزش و یادگیری مهارتهای زندگی، رفتار سالم، تعاملات اجتماعی و اقتصادی، رشد عاطفی و عقلانی باشد، همه اینها در سند آموزش و پرورش آمده اما متاسفانه هنوز به آن توجه نشده است.
ارزیابی از وضعیت آموزش مهارتهای زندگی در مدارس نداریم
«فرشید رضایی» رئیس اداره آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت نیز گفت: در پاسخ به سوال شما درباره اینکه چقدر در مدارس کشور به مهارت های زندگی و سلامت توجه شده، اکنون نمیتوانم پاسخ دقیقی بدهم. پاسخ به این سوال نیازمند تحقیق و تحلیل محتوای دقیق از محتواهای آموزشی مدارس است.
وی افزود: این موضوع مهمی است و قرار شده چند نفر از محققان خوب کشور روی این موضوع کار کنند. قرار است محتوای آموزشی مدارس تحلیل محتوا شود که آیا مثلا آموزشها متناسب با سن دانش آموزان هست یا نه یا آیا همه جنبههای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی در کتب آموزشی مورد توجه بوده است یا خیر؟
رضایی ادامه داد: سوال شما یک سوال کلیدی و خیلی مهم است اما اکنون اطلاعات کافی ندارم که بتوانم پاسخ آن را بدهم. باید تحقیقی انجام بشود که بر اساس آن بتوانم پاسخ این سوال را بدهم. برنامههایی مثل سفیر سلامت در مدارس وجود ندارد اما اینکه این برنامه موفق بوده است باید بررسی کنیم.
«دکتر نسترن کشاورز محمدی» متخصص ارتقای سلامت و مشاور سازمان بهداشت جهانی گفت: سابقه آموزش و توجه به بهداشت در مدارس در ایران طولانی، بیش از ۱۰۰ سال و خیلی بیشتر از کشورهایی است که در این زمینه پیشرفت کردهاند اما مساله مهم این است که توجه مدارس بر موضوع آموزش بهداشت بیشتر بر کمیت بوده و نه کیفیت یادگیری.
عواقب بیتوجهی به آموزش و رفتارهای سالم به هر دلیل چه ندانستن و چه نتوانستن ابتلای زودهنگام به بیماریها، رفتارهای نادرست و خطرناک، مرگ و میر و از نظر اقتصادی کاهش بهره وری نیروی کار است
وی افزود: از نظر تعدد و آموزشهای بهداشتی و مهارتهای زندگی در مدارس برنامهها و کتابچههای متنوعی در مدارس ایران وجود دارد اما در این آموزشها رویکرد علمی رعایت نشده است و واقعا درک نشده که یک دانش آموز در سن مدرسه چطور میتواند رفتارهای بهداشتی را یاد بگیرد و به آن عمل کند، بنابراین نسبت به زحماتی که کشیده شده و برنامههایی که اجرا شده نتیجه بخش نبوده است.
بهداشت و احترام به محیط زیست در مدارس
وی ادامه داد: من سالها در استرالیا بودم. استرالیا از نظر آموزشهای مهارتهای زندگی و زندگی سالم به دانش آموزان در مدارس برنامههای موفقی دارد. به عنوان مثال وقتی در این کشور میخواهند مباحث محیط زیست را به دانش آموزان یاد بدهند، این طور نیست که فقط یکسری محفوظات به دانش آموزان یاد بدهند بلکه کل سیستم مدرسه به محیط زیست سالم معتقد است و بر مبنای آن کار میکند.
دکتر کشاورز گفت: توجه به محیط زیست در تمام ارکان مدارس استرالیا رعایت میشود. از سیستمهای تشویقی مختلفی برای ایجاد رفتار دوستار محیط زیست استفاده میشود. مثلا برای اینکه زباله در مدرسه ریخته نشود، کارتهایی را به بچهها میدهند و هر دانش آموز به ازای هر بار که زبالهاش را در مدرسه نمیریزد یا جمع میکند، یک کارت و امتیاز میگیرد. به طور منظم و هفتگی امتیاز کلاسها جمع میشود و کلاسی که بیشترین امتیاز را به دست میآورد، برنده میشود.
وی افزود: من هنگامی که پایان نامه دکترایم را در استرالیا مینوشتیم، باید متن پایان نامه را در برگههای یکرو مینوشتم اما دختر چهار سالهام که در محیط استرالیا بزرگ شده بود به من تذکر میداد که چرا پشت کاغذ سفید است و اسراف میکنید. توجهی که دانش آموز در مدرسه به محیط زیست میدید در بیرون مدرسه هم همان را مشاهده میکرد. مثلا در دانشگاه یک پاکت نامه دهها بار استفاده میشد پشت پاکت جدولی وجود داشت و هر سطر جدول یک مرحله ارسال نامه را نشان میداد.
متخصص ارتقای سلامت و مشاور سازمان بهداشت جهانی ادامه داد: آموزش بهداشت، محیط زیست و مهارتهای زندگی در مدارس ایران بسیار سطحی است و هیچ ارتباطی بین آنچه در مدرسه به دانش آموزان یاد میدهند با آنچه در جامعه انتظار است وجود ندارد.
وی گفت: به نظر میرسد آموزشهای بهداشت و محیط زیست در مدارس کشور از سر تکلیف است و هیچ کس به آن باور ندارد. این آموزشها در مدارس به سطحیترین شکل ممکن است و به عواملی که باعث انگیزه میشود تا آموزههای سلامت و محیط زیست در بین دانش آموزان و مردم رعایت شود توجه نداریم.
دکتر کشاورز افزود: به عنوان مثال در مدارس به بچه یاد میدهند که زبالهها را تفکیک کنند اما در مدرسه جایی نیست که زباله را تفکیک کنند. گر چه در مدارس دانش بهداشت و محیط زیست را منتقل میکنند اما بین دانش و رفتار فاصله زیادی وجود دارد. در تحقیقات و پایاننامههای دکترا به این نتیجه رسیدیم که دانش و سواد دانش آموزان نسبت به مهارتهای زندگی بالاست اما نگاه تحلیلی و مهارت کاربرد دانش در بین آنها بسیار کم است.
مشاور سازمان بهداشت جهانی ادامه داد: بررسیها نشان میدهد بین مدارسی که آموزشهای سلامت را به دانش آموزان ارائه میکنند و مدارسی که این آموزشها را ندارند از نظر رفتارهای بهداشتی تفاوت چندانی وجود ندارد زیرا رفتار سالم فقط به دانش مربوط نیست، باید امکان رعایت آن هم باشد. باید بوفه مدرس غذای سالم داشته باشد و زمینه و انگیزه رعایت بهداشت و رفتار دوستدار محیط زیست وجود داشته باشد.
آموزشها سطحی است
وی گفت: آموزشهایی که برای بهداشت و محیط زیست در مدارس ایران ارائه میشود کم نیست اما از نظر کیفیت در سطحیترین وجه ممکن است و عمق، مبانی علمی و اصول روانشناسی رفتار را ندارد به همین علت دانش به تغییر رفتار دانش آموزان منجر نمیشود. در کنار این آموزش ها باید سیستم تایید کننده و حمایت کننده از رفتار سالم وجود داشته باشد.
سایه امتحان و کنکور و حفظ کردن متون برای شب امتحان در مدارس ایران سنگین است. حتی بعد از تغییر کتب درسی عمل به اصول بهداشتی و احترام به محیط زیست را در دانش آموزان نمیبینیم
دکتر کشاورز افزود: فقط مدرسه نیست که در شکل گیری رفتارهای بچه ها نقش دارد. مدارس شاید فقط یک چهارم وقت دانش آموزان را پر میکنند، نمیتوان همه مسئولیت را در شکل گیری رفتار دانش آموزان به مدرسه داد. نقش والدین، جامعه و رسانهها نیز در این زمینه بسیار مهم و تعیین کننده است.
استاد دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه داد: مساله بسیار مهم دیگر فاصله زیاد بین دانش و رفتار است. حتی اگر دانش را داشته باشیم و بخواهیم به آن عمل کنیم باید امکان آن را هم داشته باشیم. به عنوان مثال من به عنوان استاد دانشگاه آگاهی لازم درباره تغذیه مناسب را دارم، به آن هم اعتقاد دارم اما در محیط دانشگاه به مواد غذایی سالم دسترسی ندارم.
وی گفت: عواقب بیتوجهی به آموزش و رفتارهای سالم به هر دلیل چه ندانستن و چه نتوانستن ابتلای زودهنگام به بیماریها، رفتارهای نادرست و خطرناک، مرگ و میر و از نظر اقتصادی کاهش بهره وری نیروی کار است.
انجام هر رفتار سالم سه شرط دارد اول اینکه بدانیم رفتار سالم چیست، دوم برای انجام رفتار سالم انگیزه داشته باشیم و سوم توانستن است یعنی بعد از اینکه فرد دانست رفتار سالم چیست و خواست رفتار سالم داشته باشته باشد باید بتواند به آن عمل کند.
مشاور سازمان بهداشت جهانی افزود: رعایت اصول رفتار سالم مستلزم این است که خانواده توان اقتصادی و وقت مناسب برای انجام آن را داشته باشد. خانواده باید توان مالی داشته باشد که غذای سالم را برای فرزند خود تهیه کند و در کیف او بگذارد تا مصرف کند. نکته بعدی سختی و آسانی رفتار است.
همه انسانها تمایل دارند کار راحت را انجام دهند و در ایران کار آسان مصرف غذای آماده و فست فود است. متاسفانه در جامعه ما همیشه چینش جامعه به شکلی بوده که رفتار سالم سختترین کار بوده است. برای دانش آموز یک مدرسه که بوفه غذای ناسالم توزیع میکند بسیار سخت است که غذای سالم تهیه و مصرف کند. چون غذای سالم در بوفه مدرسه نیست.